mozmahi

Saturday, December 03, 2005

عشق رويای مشترک است. خواب واحدی است که دو نفر هم زمان آنرا می بينند. زمانی که يکی از خواب بيدار می شود رويا به پايان رسيده و عشق رفته است. من به اندازه کافی بيدار بوده ام می خواهم در اين رويا اين خواب نيمه تمام باقی بمانم. عزيزم من هنوز هم خواب می بينم و اين موهبت بزرگی است . تنها مشکل آنجاست که می دانم که خواب می بينم

دنيای زير زمينی جهان آدمهايی است که آگا هانه يا نا آ گا هانه نمی خواهند زندگی شيک و منظم و توامان حال به هم زن خرده بورژوايی داشته باشند. به خصوص برای آدمهايی که روابط چندان حسنه ای هم با خداوند ندارند و دارای فضيلت عدم قطعيت هستند و آمادگی کامل دارند که مسئوليت کارهای خودشان را يک تنه بدوش بکشند اين دنيا جای بسيار مناسبی است قوائد آن در عين سادگی بسيار پيچيده و تا حدودی شبيه دنيای سياست است. تو با دشمن قسم خورده ات قرار صرف شام می گذاری . يکديگر را در آغوش می گيريد و در همين حال در ذهنتان برای يکديگر تو طئه می چينيد. قوانين نا نوشته و مرزهای ترسيم نشده ای که برای زير پا گذاردن آنها بايد قلب شير و مغز الاغ داشت.

به عينه مانند چهار راه فاقد چراغ راهنمايی می ماند که رانندگان بصورت حسی و غريزی می فهمند کی و چطور بايد عبور کنند. دارو دسته های زيادی وجود دارند که فعاليتهای مختلفی انجام می دهند و در اين ميان قا چا قچيان مواد مخدر و اسلحه تا عتيقه جات را می توان سراغ گرفت.

به طور کلی می توان خانواده ها را به دو دسته کلی با تربيت و بی تربيت و فعاليتها را نيز به دو دسته تميز و کثيف طبقه بندی کرد. مثل دارو دسته های مواد مخدر که جز خانواده های بی ادب و تجارتشان هم جز تجارتهای کثيف طبقه بندی می شوند اما خانواده هايی مثل خانواده من ( که به نوعی محصولات فرهنگی را قاچاق می کنيم) جز خانواده های مودب و صاحب تجارت تميز محسوب می شوند اما حتی اين دنيای زير زمينی از پارادوکس مبری نيست. خانواده های تاجر اسلحه جز خانواده های با ادب هستند اما تجا رتشان تجارت کثيف محسوب می آيد.

اما تمام خانواده ها رده بندی های مختلف خودشان را دارند و گاهی نيز حتی رده بندی های مشابه که اگر فرصتی شد بعد ها برايت می گويم قدرتمندترين خانواده ها در ايران کارتل های مواد مخدر هستند(البته بدون احتساب قاچاق اسلحه که تقريبا تجارتی دولتی محسوب می شود) که در ضمن پر جمعيت ترين نيز می باشد. اگر بخواهيم به همه مدخلهای اين قضيه ورود داشته باشيم مثنوی هفتصد من کاغذ می شود. در پايان بسيار مايلم دو قانون بسيار بسيار مهم و مشترک بين همه را برايت بگويم:

۱/هيچ وقت نگذار هيچ کس بداند که به چه چيزی فکر می کنی .

۲/ دوستانت را نزديک نگاه دار اما دشمنانت را نزديکتر.


خداحافظ آقای استاد