بگو بگو که چه کارت کنم بگو، که چه کارت کنم ز گريه جويم و دل را
بگو بگو که شکارت کنم بگو، که شکارت کنم به غمزه مويم و آه
ببين ببين که فغانت کنم ببين، که فغانت کنم ز خنده چينم و لب را
ببين ببين که نشانت کنم ببين، که نشانت کنم ز فتنه کين ام و آه
شکن شکن که شيارت کنم شکن، که شيارت کنم ز شرح شاهد و شور آه
شکن شکن چه شرارت کنم شکن، چه شرارت کنم ز شمس شاهد و شور
بيا بيا که نگارت شوم بيا، که نگارت شوم به طرفه سايم و تن را
بيا بيا به زيارت شوم بيا، به زيارت شوم چو خسته پايم و آه
ببين ببين که فغانت کنم ببين، که فغانت کنم ز خنده چينم و لب را
ببين ببين که نشانت کنم ببين، که نشانت کنم ز فتتنه کين?ام و آه
بگو بگو که چه کارت کنم بگو، که چه کارت کنم ز گريه جويم و دل را
بگو بگو که شکارت کنم بگو، که شکارت کنم به غمزه مويم و آه
آرزو خسروي
بگو بگو که شکارت کنم بگو، که شکارت کنم به غمزه مويم و آه
ببين ببين که فغانت کنم ببين، که فغانت کنم ز خنده چينم و لب را
ببين ببين که نشانت کنم ببين، که نشانت کنم ز فتنه کين ام و آه
شکن شکن که شيارت کنم شکن، که شيارت کنم ز شرح شاهد و شور آه
شکن شکن چه شرارت کنم شکن، چه شرارت کنم ز شمس شاهد و شور
بيا بيا که نگارت شوم بيا، که نگارت شوم به طرفه سايم و تن را
بيا بيا به زيارت شوم بيا، به زيارت شوم چو خسته پايم و آه
ببين ببين که فغانت کنم ببين، که فغانت کنم ز خنده چينم و لب را
ببين ببين که نشانت کنم ببين، که نشانت کنم ز فتتنه کين?ام و آه
بگو بگو که چه کارت کنم بگو، که چه کارت کنم ز گريه جويم و دل را
بگو بگو که شکارت کنم بگو، که شکارت کنم به غمزه مويم و آه
آرزو خسروي